از مشاوره برگشتم!
تخریبی نبود!اما تشویقی هم نبود!باز هم به کمال گرایی سوق مان دادند…
به جهت بیشتر و بهتر شدن روند و میزان ساعت مطالعه!
و دیگر عادت کردم به این روند که باید همیشه بهتر از حال باشم چون بهترش وجود داره و میتونم بگم که سر شدم!
با این حال تکالیف زیادی تحویل گرفتم برای حل کردن شان تا جمعه!
و این هم خوب است و هم بد…
چرا که اندکی نظم وارد زندگی میشود ولی درس خواندن در اخرین نفس های تابستان اصلا دلچسب نیست!
با این حال وجود نظم بهتر از بیکاریه حتی اگر سخت باشد…