غبارنشسته بر
دلم
افکارم
لحظاتم
روزهایم
و تمام نفس هایم...!
غباری که یا خود مسبب ان بوده ام یا دیگران
غباری از جنس کنکور
و غبار تری از جنس زندگی
به قول صاد فقط اردو مطالعاتی درد نداره؛زندگی درد داره...!
خسته ام
امروز هم به دلیل الودگی امتحان فردا لغو شد و موکول به اخر...!
کاش تمام شود زودتر از۱۲۵ روز!
میترسم
از این روزها واقعا میترسم...!
از بعد تر هم میترسم
گویی مدتهاست روزهایم در ترس زاییده و بعد میمیرم و بعدتر به سبب تناسخ در درد دیگری متولد میشود...
این نیز بگذرد از روزگارما...
روزگاری که غبار نشسته بر دل و نفس های مان!