پرواز نور

پرواز نور

ثبت خاطرات روزهایی که فقط یکبارند...
پرواز نور

پرواز نور

ثبت خاطرات روزهایی که فقط یکبارند...

دیشب!

تا حوالی ۶/۲۰ بیدار بودم!

تنگی نفس امانم را بریده بود…

چند باری از خواب پریدم،چند باری هم رسما خفه شده بودم!

دو سه بار هم بیدار شدم روی تخت نشستم،کمی دور اتاق و راهرو راه رفتم و در اخر هم حدود یک‌ربعی روی مبل درکنار پنجره نشستم هرچند که هوا کمی آلوده بود مجبور شدم پنجره را زود ببندم…

دوباره سعی کردم بخوابم اما نشد!

این بار رفتم در جست و جوی اسپری های آسمم هر یک در یک جای اتاق پرسه میزدند با سختی از میان خرت و پرت های دیگر به آرامی برداشتمشان و استفاده کردم بعد از اسپری کردم دومی چند دقیقه بعد حس خفگی وحشتناکی بهم دست داد…

و دیدم که بعلههه:)

تاریخش گذشته بود تا برج ۵ سال ۲۰۲۳ انقضا داشت!

انقدر گیج بودم که نمیدانستم که دقیقا الان تو چه ماهی هستیم!البته تاریخ میلادی آنقدر هم بدردم نمیخورد که در ناخودآگاه ذهنم باشد و همیشه به یاد داشته باشمش:)

بعد از کمی فکر کردن متوجه شدم که متاسفانه حدود۴ ماه از تاریخش گذشته…

نمیدانم چه اتفاق هایی میتوانست بیفتد که نیفتاد اما این موضوع صراحتا آگاهم که حتما در ادامه زندگی ارزش زیست دارد حتی اگر خیلی از اوقات حسی برای احساس کردن و تجربه کردن نباشد…

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد