پرواز نور

پرواز نور

ثبت خاطرات روزهایی که فقط یکبارند...
پرواز نور

پرواز نور

ثبت خاطرات روزهایی که فقط یکبارند...

ننوشتن

چقدر میل نوشتن نیست این روزها

نه اینکه بد باشن

یا حتی خوب باشن

نه!

فقط این روزاها عجیبن و‌کمی متفاوت و جدید

مثلا دیشب شب خوبی بود و خیلی بهم خوش گذشت

مدت زیادی در‌جوار‌خانواده و‌موسیقی سنتی و حال و هوای خوش سپر شد!ولی خب حال نوشتن نبود

یا ازمون جمعه در کل بد بود

هم سخت بود هم امادگی من کم بود اما با این حال شدم رتبه ۴ مدرسه و رتبه ۳۶۷ بین حدود ۳۰۰۰ نفر..

در کل نتیجه بدی نبود از ازمون قبلی هم بهتر دادم و به یکی از اهدافم که بستن دهان همیشه باز یک ....(مشاور مدرسه) بود رسیدم...!

امروز رو اصلا دوست نداشتم!

فقط زمین خوندم و واقعا حالم بهم خورد حین خودنش

متنفرم از این درس

...

باران هم که تا هفته پیش رویا بود به خاطر این پاییز تابستان مثال و دی ماه کم بارش امسال تبدیل به واقعیت شد خداروشکر!

شاید اگر فرده حسش باشد و همین طور وقتش چای بریزم و لب پنجره بنشینم و پنجره را باز کنم و شروع کنم به نوشتن و گفتن از باران...

البته اگر بارانی ببارد...

دقیقا وسط میل به بودن و میل به نبودنم...

خیلی حس عجیب و گاه مزخرفیه

اما خب بی شک این نیز میگذرد

خداروشکر بابتش...

بماند به یادگار از روزهایی که میتوانستند خیلی بهتر باشند اما باز هم خداروشکر بهر بودن شان...!

هرچه باشد بودنش بهتر از نبودنش است هرچقدر هم که تکراری باشد...

نظرات 1 + ارسال نظر
پرواز یکشنبه 22 بهمن 1402 ساعت 12:43

سلام جان من
یک ماه بعد خودت هستم
حال امروزت اصلا خوب نیست،اما این نیز میگذرد
صبر کن جانان دلم

صبر میکنم پرواز من هرچند خیلی سخته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد