اسفند ها پیش تر ها زیباتر و خوشبوتر بودند،واقعا اهل اینکه بگم روزهای بدی رو میگذرونم و قبل تر ها زیبا تر بودن نیستم،اگر هم کلمات گاها ناملموس و گاه هم غر مینویسم برای پیروی از مد ناله رواج یافته در بین مردم نیست،از خستگی وتوان کم است!
اما این بار واقعا عید بوی عید نداره انگار
حرفهایی در مورد این جمله شنیدم که اگر فرصتش یاری کند بی شک مینویسم شان،در همین نزدیکی...
این هفته،هفته سختی در پیش دارم...
خیلی سخت تر از تصورم هرچند که میگذرد زودتر از فکر من ولی خب کاش هفته های آخر اسفند آسوده خیال تر بودم،هرچند که برنده اونیه که وسط همین شرایط سخت سعی کنه حال دلش خوب باشه...!
اینکه این ماه چقدر کم نوشتم واقعا برام عجیبه!
شاید غرق بودم در زندگی،شاید هم خسته بودم از نوشتن
یا هرچیز دیگری...