پرواز نور

پرواز نور

ثبت خاطرات روزهایی که فقط یکبارند...
پرواز نور

پرواز نور

ثبت خاطرات روزهایی که فقط یکبارند...

در باب وطن

وطن؛

در کوچه باغ های این شهر شلوغ 

‏با تنهایی قدم میزدم

‏با نارفیقان درد دل میکردم

‏با درد راه میرفتم

‏با ریه داغونم وینستون لایت روشن میکردم

‏با افکار سیاهِ خسته ام لبخند سفیدِ امیدوار میزدم

‏و با تمام وجودم هوای ایران را نفس میکشیدم

‏درد میکند جان و تنم ای وطنم...

‏"پرواز"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد