عصر دیروز پنچره اتاقمباز بود،پنجر اتاق پسر همسایه طبقه بالا هم باز بود،من بین محیط زیست خوندن هام تصمیم گرفتم بخوابم که یه دفعه با صدای دعوا خانه ی همسایه بیدار شدم!
نمیدانم بحث دعوا چه بود و به من هم ربطی ندارد ولی چون صدا پایین می آمد و می شنیدم میخواهم در مورد موضوعی بنویسم و کمی راجع به حرف های خانم همسایه بشنویم!
خانم همسایه به نظر زنی تحصیل کرده و خانه دار می آید،او میگفت:خسته شدم از دست تون،مدتهاست دارم کلفتی تون رو میکنم و پسر۱۷ ساله ش را حیوان خطاب کرد!
من آن طرف قضیه را نمیدانم پس قضاوت نمیکنم
ولیخواستم بگم و بنویسم که اگر مادری هستید خانه دار
یا خسته از کارهای خانه و زندگی روزمره و به چشم نیامدن کارهای تان
اولا خسته نباشید و دمتون گرم!
خیلی فداکارید
برای تک تک تون به شخصه احترام قائلم چون کار خونه به نظرم سخت ترین کار ممکنه اگر شاغل هستید هم که بیشتر دم تون گرم که هم بیرون خونه رو هندل میکنید هم توی خونه ولی راستش،کسی با چند وعده غذای تکراری،غذای بیرون خوردن و حتی خونه کثیف یا خونه ی تمیزی که فقط برق نمیزنه نمرده!
اگر حال ندارید خب غذا درست نکنید مرخصی بگیرید از کارای خونه و به اهل خونه بگید که خودشون هندل کنن دیگه هرچقدر هم تنبل باشن ظرف شستن و تخم مرغ نیمرو کردن بلدن
ولی هیچ وقت منت کارایی که کردین رو نذارید رو سر بچه تون!
بخدا که انجام ندادن یه کار شرف داره به با منت انجام دادنش!
روزی یه وعده غذا درست کنید
غذای تکراری درست کنید
اصلا درست نکنید و بگذارید هرکی واسه خودش تخم مرغ بزنه
ولی خواهشا منت نذاربد
منت گذاشتن تروما های بدی رو برای ادما درست میکنه،تروما های وحشتناک...!
و در اخر یادتون نره لطفا که شما یک انسان هستید که مادر هم هست
پس اول باید خودتون زندگی کنید بعد مادر بچه و همسر همسرتون باشید!
همسر رونمیدونم ولی بخدا که بچه ها با مادری که به فکر خودش هست بیشترحال میکنن تا یه مادر فداکار!
پ.ن:با اینکه دیروز خیلی از مامانم دلگیر بودم اونم از گذشته های خیلی دور،ولی امروز تلنگری بود که خداروشکر کنم بابت اخلاقش نسبت به باقی ادمها...!
مامان دوست دارم❤️