پرواز نور

پرواز نور

ثبت خاطرات روزهایی که فقط یکبارند...
پرواز نور

پرواز نور

ثبت خاطرات روزهایی که فقط یکبارند...

دلتنگ

دلتنگم؛

دلتنگ روز هایی که میل نوشتنم بیشتر بود،مثلا پارسال حوالی همین روزها،

روزهایی که وبلاگم شلوغ بودند و دلم بهتر و خوش تر می‌نوشت!

شب جدایی همایون را می شنوم،الحق که صدایش بیش از هر وقت دیگری شبیه صدای استاد شجریان بزرگ است...

واقعا خسته ام و مغزم کلافه شت

کلافگی ام بیشتر‌شد‌وقتی‌ ناگهان یادم آمد که پنجشنبه(روز قبل از آزمون نشانه)به خاطر درس مسخره ی سلامت و بهداشت باید تا ساعت ۴ مدرسه باشم و عملا روز اخر فرصتی برای مرور کافی ندارم،

به جز اون هم خیلی از برنامه عقبم

ازمون امروز هم خیلی خراب کردم...!

واقعا دیگه نمیدونم باید از کجا بخونم و چجوری،

این مریضی هم که به اندازه کافی از برنامه عقبم انداخت....!

چقدر این روزها در کل دوست نداشتنین...

تنها خبر اندکی خوب‌امروز‌پادکست‌اغما بود

مثل اینکه قراره جمعه اکران حضوری داشته باشه توی خانه هنر‌تمام‌ناتمام ولیعصر و امیدوارم فرصتی‌ پیدا کنم برای رفتن!

بعد‌ از ازمون صبح به نظرم واقعا نیازه...!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد