ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
همیشه ارام بودم؛
حرف هایم شمرده با صدای ارام،متفکر،عمیق و به دور از فحش لفظ بد حتی به شوخی بود...
از دنیای آدم های فحاش بدم می آمد
ولی این روزها کم و بیش خودم جز این دسته شده ام
درونم نا ارام است و به تبع کلماتم الوده...
مدتیست که دیگر ارام نیستم
الان به نهایت خود رسیده است
اصلا ارام نیستم!
اصلا...
الان هم که خسته ام و میل سخنم با جهان نیست...
پ.ن:کاش این نشانه خوب شه اقلا یکم بشوره ببره:)
چند روزه به پیوندهام اضافه ات کردم..
نوشته های ساده ات رو دوست داشتم
ممنونم از شما
خوشحالم که خوشتون اومده